دلت که گرفته باشد ...
شادترین آهنگها روضه خوانی میکنند ...
شلوغ ترین مکانها، تنهاییت را به رخت میکشند ...
شادترین روزها برای تو غمگین ترین روزهاست ...
دلت که گرفته باشد، نقض میشود همه قانونها ...
دلت که گرفته باشد، فقط یک چیز آرامت میکند...
که باید باشد تا آرام شوی، آرامم کن پرودگار عزیز من...
پی نوشت: عکس بلاتشبیه است، من کجا و این ها کجا...
آدم باید با خودش رو راست باشه!
باید سبک سنگین کنه ببین چیکار کرده و چکار نکرده...
به قولی آدم خودش رو که نمیتونه گول بزنه!
فکر میکنه دیگران رو گول زده اما اشتباه میکنه
نه نمیشه...
جمعست و باز پرونده ها دست آقا، باز من و همون گناهان همیشگی، باز منو دلشکستن های پیاپی
تو ببخش، تو که خوبترین خوبترینی!
بــــاز هـــــم خیال تــــو
مــــرا
“برداشــــت”
کجــــا می بــــرد نمــــی دانــــم!
هنوز هم از دو تکه طناب و یک تکه ی چوب و یک هوار شادی و آرزوهای خوب برای خودش تاب میسازد کودک تنهای دل من ... |
این جمعه هم گذشت و او نیامد...
این جمعه هم گذشت و من همانم که بودم...
این جمعه هم گذشت و باز همان غوغای همیشگی دل...
این جمعه هم گذشت و باز هم غم شکستن دلی که نباید میشکست...
این جمعه هم گذشت، بقیه جمعه ها هم خواهد گذشت اما براستی آیا این گذر، سودی هم خواهد داشت؟!
تو از آسمان که نه، آسمان از تو آمده....
تو روی زمین که نیستی، زمین زیر پای توست....
هوا را که تو تنفس نمیکنی، هوا محتاج نفس های توست...
مـــــــــــن محتاج نفس های توام...
من همیشه محتاج نفس هایت بوده ام...
من همیشه محتاج نفس هایت هستم...
ای مهربانم...
من تو را به لحظه لحظه های اجابت دعا می سپارم...