باز هم عید...
ای محمد (ص) ای رســـول بهترین کــــردارها حسن خلقت شهره در اخلاقها، رفتارها
در بیانـــــت بنــــــد میآیــــــد زبـــــان ناطقان قامت مدحــــت کــجا و خلعــــت گفتارها
بال رفتن تا حــــــــریمت را نــــدارد این قلـــــم قاب قوســــــینت کجا و مرغـــک پندارها
تا نفس داریم و تا خورشــــید میتابــد به خاک دل به عشـــق بی زوالت میکند اقرارها
پایبوسـی تـــو عــــــزت داده مـــا را اینچنین گل نباشـــــد، کس نمیآید سراغ خارها
گل که منسوب تو گردد رنگ و بویش میدهند شاهد حرفــم گلاب و شیشهی عطارها
ای که با خــــون دلت پروردهایی اســـــــلام را چشــــم واکن که نهالت داده اکنون بارها
ســنگ میخوردی و میگفتی که ایمان آورید کس ندیده از رســــــولی اینچنین ایثارها
با عیــــادت از کســـــی کـــه بارهــــا آزردهات روح ایمان را دمیــــــدی بــــر دل بیمارها