این جمعه هم گذشت و او نیامد...
این جمعه هم گذشت و من همانم که بودم...
این جمعه هم گذشت و باز همان غوغای همیشگی دل...
این جمعه هم گذشت و باز هم غم شکستن دلی که نباید میشکست...
این جمعه هم گذشت، بقیه جمعه ها هم خواهد گذشت اما براستی آیا این گذر، سودی هم خواهد داشت؟!
تو از آسمان که نه، آسمان از تو آمده....
تو روی زمین که نیستی، زمین زیر پای توست....
هوا را که تو تنفس نمیکنی، هوا محتاج نفس های توست...
مـــــــــــن محتاج نفس های توام...
من همیشه محتاج نفس هایت بوده ام...
من همیشه محتاج نفس هایت هستم...
ای مهربانم...
من تو را به لحظه لحظه های اجابت دعا می سپارم...
باران بهانه است . . .
آسمان را هوس بوسه زدن بر خاک است
چه دعایی کنمت بهتر از این
که خدا پنجره ای رو به اتاقت باشد
عشق محتاج نگاهت باشد
عقل لبریز زبانت باشد
و دلت وصل خدایت باشد...
کاش می شد خالی از تشویش بود
برگ سبزی تحفه ی درویش بود
کاش تا دل می گرفت و می شکست
عشق می آمد کنارش می نشست
کاش با هر دل، دلی پیوند داشت
هر نگاهی یک سبد لبخند داشت
کاش لبخندها پایان نداشت
سفره ها تشویش آب و نان نداشت