یک قلم

سوختم، خاکسترم را باد برد ...
یک قلمشرح وبلاگ سوختم، خاکسترم را باد برد ...
یک قلم

تمام مشکل بشر این است که فکر می کند ظهور یکی از راههای نجــــاتش است؛ حال آنکه ظهور تنها راه نجــات است...

کانال تربیت فرزند در ایتا و تلگرام 👇
FarzandeRazavi@

لینک مستقیم: ایتا 👇
eitaa.com/FarzandeRazavi
تلگرام 👈 t.me/FarzandeRazavi

پیام های کوتاه

آخرین مطالب

پربیننده ترین مطالب

۸ مطلب با موضوع «خدای مهربان» ثبت شده است

خدا میداند...

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۰۰:۱۱
قلم یک قلم

سلام به همه دوستان

امروز داشتم آهنگ ها و صوت های سیستممو مرور میکردم به این آهنگ زیبای محمد حشمتی با نام اذان میگوید رسیدم، یه جاییش میگه: عاشقان هرچه بخواهید، بخواهید! خجالت نکشید، یار ما بنده نواز است...

یاد این حدیث مولا علی(علیه السلام) افتادم که می فرمایند:

لَو یَعلَمُ المُصَلّى ما یَغشاهُ مِنَ الرَّحمَةِ لَما رَفَعَ رَأسَهُ مِنَ السُّجودِ(1)؛

اگر نمازگزار بداند تا چه حد مشمول رحمت الهى است هرگز سر خود را از سجده بر نخواهد داشت. 

 

داشتم به این فکر میکردم که چه خدای خوبی داریمو با این وجود خیلی وقتا به راحتی ازش دور میشیم، بعد که پشیمون شدیمو دوباره رفتیم طرفش با آغوش باز تحویلمون میگیره و هوامونو داره... « الحمدلله رب العالمین »

آهنگشم میذارم، اگه قبلا گوش ندادین یه بار گوش دادنش خالی از لطف نیست

دریافت  گوش دادن

 

پی نوشت 1 : منبع حدیث، غررالحکم، ج 5، ص 116، ح 7592

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۲ ، ۱۶:۵۴
عرفان

گفتم :
باختم . . .

گفت :
یافته هایت را با باخته هایت مقایسه کن اگر ” خدا ” را یافتی هر چه باختی مهم نیست . . .

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۲ ، ۱۵:۳۱
قلم یک قلم

ما این همه زور میزنیم مهندس بشیم، اونوقت خدا ذاتا مهندس خلق کرده!!!

واقعا هدفمون چیه؟ داریم به کجا میریم؟ اصلا به کجا قراره بریم و برسیم؟؟؟

 

مراحل لانه سازی پرنده

 


پی نوشت:

چون حجم تصاویر کامل ساخت لانه پرنده زیاد بود(حدود 1.35 مگ) به صورت جداگانه آپلود کردم،

لطفا روی عکس کلیک بفرمایید تا تصاویر کامل مراحل لانه سازی پرنده رو مشاهده بفرمایید.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۲ ، ۱۱:۳۵
عرفان

خدایا !

شرمسارم که در آسمانها به دنبال تو می گردیم در حالی که تو با مایی و اگر خود اراده کنیم دست ما را میگیری.

خدایا !

شرمساریم...

خدایا !

خودت کمکمون کن که اراده کنیم...


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۲ ، ۰۱:۴۰
قلم یک قلم

جای تامل داره...

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۱ ، ۰۹:۱۵
عرفان

خدایا ♥
آسان بودن دشوار است، آسانم کن!
کلام تو بودن دشوار است بارانم کن!
آن نیستم که باید، آنم کن...

خدایا

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۵۴
عرفان

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدین، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش میدی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی‌خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟ "
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
--------------
پی‌نوشت:
داشتم فکر میکردم حواسمون به‌اندازه یه بچه کوچولو هم جمع نیست که بدونیم و مطمئن باشیم که اونی که خدا به ما میده از مشت ما بزرگتره...

 

دست

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۹۱ ، ۱۷:۳۳
عرفان